وقتی سیاست، لبخند می‌زند و طناب دارِ نخبگان می‌بافد

از دیرباز، نادیده گرفتن مدیران توانمند ایلامی در معادلات سیاسی و ممانعت از انتصاب آنان در سمت‌های کلان استانی و کشوری، تبعات و لطمات جبران ناپذیری را به دنبال داشته که این روزها، شاهد آثار مخرب آن هستیم.
خداداد ابراهیمی*
این روزها معرکه‌ای به نام "استاندارجدید ایلام" ناگهان به معضل اول استان تبدیل شده، آن گونه که گویی ایلام، هیچ درد و رنجی ندارد جز انتصاب استاندار جدید که گروه‌های سیاسی به آن دخیل می‌بندند و او را منجی شهر و دیارمان تلقی می‌کنند. این نمایش سیاسی که در دو سکانس "بومی" و "غیر بومی" در جریان است، قصه‌‌ای پرغصه‌ و پشت پرده‌‌های کثیف و تهوع‌آوری دارد و حاصل آن جز مرگ فرصت‌ها برای ایلام،‌ عایدی دیگری ندارد.
در این رهگذار، اما سیاسی‌کاری و نعل وارونه زدن، بیشتر از هر زمانی، از چهره‌‌ی سیاسیون، نقاب برداشته است. یکی راهنمای "راست" می‌زند و به "چپ" می‌پیچد و دیگری، فلسفه‌ی "بومی" می‌بافد و در مجلس "غیربومی" کباب مرغ همسایه را با تَوهُمِ کبابِ غاز، به نیش می‌کِشد یعنی اینکه مردم با ماسک‌ها و صُورَتَک‌ها، طرفند، نه با چهره‌ی بی‌ روتوش سیاستمداران!
هرچند که خردمندانه‌ترین انتصاب، خواه بومی و خواه غیر بومی، انتصاب فردی جامع الاطراف، خوشنام، تجربه آموخته و دست‌‌‌پاک است اما اینک که گزینه غیربومی از دستور کار خارج شده، چرا گزینه بومی را به پرتگاه هُل می‌دهید؟
بگذارید لااقل چند مدیر ایلامی در جاهای دیگر منصوب شوند حتی اگر منسوب شما نباشند.
چرا زیر پای نخبگان ایلامی را خالی می‌کنید؟ که زیر پای هم کشیدن، دردناک‌تر از مرگ نخبگان است. همین فرصت‌سوزی و نخبه‌کشی است که انتصاب مدیران شایسته ایلامی را در مرکز به ناکامی می‌کشاند و تفکر ضد توسعه "زیر پای هم کشیدن" را رقم می‌زند.
از دیرباز، نادیده گرفتن مدیران توانمند ایلامی در معادلات سیاسی و ممانعت از انتصاب آنان در سمت‌های کلان استانی و کشوری، تبعات و لطمات جبران‌ناپذیری را به دنبال داشته که این روزها، شاهد آثار مخرب آن هستیم. لذا بایسته است کُنشگران اجتماعی و رسانه‌ای از مدیران تحصیل‌کرده و تجربه‌آموخته به عنوان سرمایه‌های گرانسنگ اجتماعی صیانت کنند و اجازه ندهند دلالان سیاسی، با لبخندهای مسموم خود، مردم را فریب دهند و شایستگان ما را به مذبح سیاست ببرند. همان به اصطلاح سیاستمدارانی که راهبرد و تفکر آنان بر مدار دروغ و تزویر می‌چرخد و فروغ شاعر در این راستا، چه نیکو گفته است:
"من از جهان بی‌تفاوتی فکرها و حرف‌ها و صداها می‌آیم
و این جهان به لانه‌ی ماران مانند است
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی‌ست
که همچنان که تو را می‌بوسند
در ذهن خود طنابِ دارِ تو را می‌بافند"
*روزنامه‌نگار
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۴۰۳ ساعت:19:36
نظرات ارسال نظر