پیامدهای فرار مغزها بر توسعه فرهنگی-اجتماعی
تجارب کشورهای مختلف نشان از آن دارد که پدیده جابهجایی نخبگان در شکلهای مختلف امری است که نمیتوان جلوی آن را گرفت ولی برخی کشورها مانند هند یا چین با اعمال سیاستهای مناسب توانستهاند این تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
زینب احمدیان پور*
توسعه پایدار ابعاد مختلفی را پوشش میدهد که یکی از این ابعاد، توسعه فرهنگی اجتماعی است.
تاکنون از توسعه فرهنگی-اجتماعی تعاریف مختلفی ارایه شده است، از جمله اینکه "توسعه فرهنگی اجتماعی به ارتقای شاخصهای کمی و کیفی مولفههای اجتماعی فرهنگی اشاره دارد که در نهایت نقش بسترسازی توسعه پایدار را برعهده دارد."
توسعه فرهنگی-اجتماعی بخشی از توسعه پایدار است که با ارتقای شاخصهای اجتماعی و فرهنگی از جمله ارتقای سطح علم و دانش، تقویت هویت اجتماعی، ساماندهی سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی جامعه و همچنین تقویت سرمایه فرهنگی کشور، فرایند توسعه پایدار را تسهیل میکند.
همانگونه که از این تعریف نیز مشخص است توسعه فرهنگی-اجتماعی بخشی از توسعه پایدار محسوب میشود، تجارب کشورهای مختلف نشان از آن دارد که پدیده جابهجایی نخبگان در شکلهای مختلف امری است که نمیتوان جلوی آن را گرفت ولی برخی کشورها مانند هند یا چین با اعمال سیاستهای مناسب توانستهاند این تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
علل عمده این پدیده به دو دسته علل خارجی و علل داخلی تقسیم میشوند.
علل خارجی متاثر از پیشرفت علم و تکنولوژی و نیاز کشورهای توسعه یافته به وجود نخبگان سایر کشورها و پدیدههایی چون جهانی شدن میباشد و اما علل داخلی به ناکارآمدی ساختار در زمینههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره بستگی دارد اما با توجه به نقش موثر این نیروها در روند توسعه کشور، مسلماً نبود آنها موجب اختلال و کند شدن این روند میشود.
منظور از توسعه، توسعه پایدار میباشد یعنی توسعه همهجانبه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و غیره، بنابراین عدم فقدان نیروها در ابعاد مختلف کشور را با مشکل مواجه میکند. به صورت طبیعی یکی از آسیبهای جدی این پدیده بر سرمایه اجتماعی وارد میشود.
ابتداییترین پیامد در این حوزه، محرومیت جامعه از شبکه تعاملی نخبگان است که در نتیجه فرایندهایی مانند تولید علم یا دسترسی به اطلاعات را به شدت کند می کند زیرا شبکه، تعداد زیادی از افراد خود را که رکن اصلی آن میباشند را از دست میدهد ضمن اینکه پیامدهای دیگری نیز به وجود میآورد، از جمله ارزشها و هنجارهای تشدیدکننده این پدیده را تقویت میکند و در نهایت به اعتماد و خودباوری بین نخبگان با نخبگان و نخبگان با جامعه را به شدت ضعیف میکند.
فرار مغزها بر سرمایههای علمی کشور نیز تاثیر مستقیم میگذارد که یکی از این تاثیرها هدر رفتن سرمایهگذاری صورت گرفته برای پرورش نیروی انسانی و در نتیجه تشدید سیکل فقر است که با توجه به نقش علم و تکنولوژی در عرصههای مختلف از جمله ایجاد اشتغال، خروج نخبگان از این نظر نیز میتواند کشور را با مشکل مواجه نمایند.
برخی دیگر از این آسیبها را به شرح زیر میتوان تقسیمبندی و ارائه کرد:
1- تربیت نیروی انسانی متخصص برای کشورهای ثروتمند: تحلیلگران در این زمینه معتقد هستند مهمترین کاری که کشور آمریکا انجام میدهد مدیریت بر فناوری از طریق نخبگان کشورهای مختلف در اقصی نقاط دنیاست و در بسیاری موارد، این اعمال مدیریت به صورت غیرمحسوس انجام میشود به عنوان نمونه هماکنون برخی از اساتید ایرانی پس از گذشت سی سال از زمان دفاع از پایاننامه دکترایشان در آمریکا متوجه شدهاند که پایاننامهشان، پایاننامهای نظامی بوده است که در فرآیند تولید محصولات نظامی آمریکا به کار گرفته شده است، یعنی آمریکا در راس کشورهای پیشرو، برنامهریزی گستردهای برای بهرهگیری از توان نخبگان در اقصی نقاط دنیا انجام داده است.
2- ایجاد خلاء در فرایند آموزش: آموزش مبنای توسعه است، یکی از مهمترین مولفههایی که هماکنون میتواند به عنوان عامل جهشی در فرایند توسعه اقتصادی-اجتماعی کشور ما نقش ایفا کند همین نیروی انسانی تحصیلکرده هستند که بخش مهمی از آنها مجدداً میتوانند جذب نظام آموزش و تحقیقات کشور شوند که متاسفانه با خروج آنها از کشور، این مسیر با خلل مواجه میشود.
3- محرومیت صنایع کشور از نیروی نظامی متخصص: هماکنون یکی از مهمترین نیازهای صنعت به عنوان موتور محرکه اقتصاد و توسعه کشور نیازمند نیروی متخصص و تحصیلکرده است.
طبق سرشماری صنعت در سال ۱۳۸۲ انجام شده است در مجموع کارگاههایی که بالای ۱۰ نفر نیروی شاغل دارند ۵۱ درصد نیروهای شاغل زیردیپلم، ۳۳ درصد دیپلم، ۶ درصد فوق دیپلم، 9 درصد لیسانس و 1 درصد فوق لیسانس میباشند و طبیعی است که با خروج نیروهای تحصیلکرده که عمده آنها از توانمندیهای خاص علمی و اجرایی برخوردار هستند و از فارغالتحصیلان بهترین دانشگاههای ایران محسوب میشوند، این چرخه تشکیل میشود.
*خبرنگار
توسعه پایدار ابعاد مختلفی را پوشش میدهد که یکی از این ابعاد، توسعه فرهنگی اجتماعی است.
تاکنون از توسعه فرهنگی-اجتماعی تعاریف مختلفی ارایه شده است، از جمله اینکه "توسعه فرهنگی اجتماعی به ارتقای شاخصهای کمی و کیفی مولفههای اجتماعی فرهنگی اشاره دارد که در نهایت نقش بسترسازی توسعه پایدار را برعهده دارد."
توسعه فرهنگی-اجتماعی بخشی از توسعه پایدار است که با ارتقای شاخصهای اجتماعی و فرهنگی از جمله ارتقای سطح علم و دانش، تقویت هویت اجتماعی، ساماندهی سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی جامعه و همچنین تقویت سرمایه فرهنگی کشور، فرایند توسعه پایدار را تسهیل میکند.
همانگونه که از این تعریف نیز مشخص است توسعه فرهنگی-اجتماعی بخشی از توسعه پایدار محسوب میشود، تجارب کشورهای مختلف نشان از آن دارد که پدیده جابهجایی نخبگان در شکلهای مختلف امری است که نمیتوان جلوی آن را گرفت ولی برخی کشورها مانند هند یا چین با اعمال سیاستهای مناسب توانستهاند این تهدید را به فرصت تبدیل کنند.
علل عمده این پدیده به دو دسته علل خارجی و علل داخلی تقسیم میشوند.
علل خارجی متاثر از پیشرفت علم و تکنولوژی و نیاز کشورهای توسعه یافته به وجود نخبگان سایر کشورها و پدیدههایی چون جهانی شدن میباشد و اما علل داخلی به ناکارآمدی ساختار در زمینههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و غیره بستگی دارد اما با توجه به نقش موثر این نیروها در روند توسعه کشور، مسلماً نبود آنها موجب اختلال و کند شدن این روند میشود.
منظور از توسعه، توسعه پایدار میباشد یعنی توسعه همهجانبه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، و غیره، بنابراین عدم فقدان نیروها در ابعاد مختلف کشور را با مشکل مواجه میکند. به صورت طبیعی یکی از آسیبهای جدی این پدیده بر سرمایه اجتماعی وارد میشود.
ابتداییترین پیامد در این حوزه، محرومیت جامعه از شبکه تعاملی نخبگان است که در نتیجه فرایندهایی مانند تولید علم یا دسترسی به اطلاعات را به شدت کند می کند زیرا شبکه، تعداد زیادی از افراد خود را که رکن اصلی آن میباشند را از دست میدهد ضمن اینکه پیامدهای دیگری نیز به وجود میآورد، از جمله ارزشها و هنجارهای تشدیدکننده این پدیده را تقویت میکند و در نهایت به اعتماد و خودباوری بین نخبگان با نخبگان و نخبگان با جامعه را به شدت ضعیف میکند.
فرار مغزها بر سرمایههای علمی کشور نیز تاثیر مستقیم میگذارد که یکی از این تاثیرها هدر رفتن سرمایهگذاری صورت گرفته برای پرورش نیروی انسانی و در نتیجه تشدید سیکل فقر است که با توجه به نقش علم و تکنولوژی در عرصههای مختلف از جمله ایجاد اشتغال، خروج نخبگان از این نظر نیز میتواند کشور را با مشکل مواجه نمایند.
برخی دیگر از این آسیبها را به شرح زیر میتوان تقسیمبندی و ارائه کرد:
1- تربیت نیروی انسانی متخصص برای کشورهای ثروتمند: تحلیلگران در این زمینه معتقد هستند مهمترین کاری که کشور آمریکا انجام میدهد مدیریت بر فناوری از طریق نخبگان کشورهای مختلف در اقصی نقاط دنیاست و در بسیاری موارد، این اعمال مدیریت به صورت غیرمحسوس انجام میشود به عنوان نمونه هماکنون برخی از اساتید ایرانی پس از گذشت سی سال از زمان دفاع از پایاننامه دکترایشان در آمریکا متوجه شدهاند که پایاننامهشان، پایاننامهای نظامی بوده است که در فرآیند تولید محصولات نظامی آمریکا به کار گرفته شده است، یعنی آمریکا در راس کشورهای پیشرو، برنامهریزی گستردهای برای بهرهگیری از توان نخبگان در اقصی نقاط دنیا انجام داده است.
2- ایجاد خلاء در فرایند آموزش: آموزش مبنای توسعه است، یکی از مهمترین مولفههایی که هماکنون میتواند به عنوان عامل جهشی در فرایند توسعه اقتصادی-اجتماعی کشور ما نقش ایفا کند همین نیروی انسانی تحصیلکرده هستند که بخش مهمی از آنها مجدداً میتوانند جذب نظام آموزش و تحقیقات کشور شوند که متاسفانه با خروج آنها از کشور، این مسیر با خلل مواجه میشود.
3- محرومیت صنایع کشور از نیروی نظامی متخصص: هماکنون یکی از مهمترین نیازهای صنعت به عنوان موتور محرکه اقتصاد و توسعه کشور نیازمند نیروی متخصص و تحصیلکرده است.
طبق سرشماری صنعت در سال ۱۳۸۲ انجام شده است در مجموع کارگاههایی که بالای ۱۰ نفر نیروی شاغل دارند ۵۱ درصد نیروهای شاغل زیردیپلم، ۳۳ درصد دیپلم، ۶ درصد فوق دیپلم، 9 درصد لیسانس و 1 درصد فوق لیسانس میباشند و طبیعی است که با خروج نیروهای تحصیلکرده که عمده آنها از توانمندیهای خاص علمی و اجرایی برخوردار هستند و از فارغالتحصیلان بهترین دانشگاههای ایران محسوب میشوند، این چرخه تشکیل میشود.
*خبرنگار